اگه بعضی چیزها نبود، میتونستم بگم جایی که زندگی می کنم قطعا تکه ای از بهشته.
بهشته که سرسبز و سرزنده است، صبح با نغمه ی بلبلان مست بیدار میشی، میتونی خستگی یه روز گرم رو توی رود بشوری ، بره:)
یا یه روز که از روزمرگی خسته شدی، لنسر رو برداری و ساعت ها بی دغدغه ماهی گیری کنی:)
یا مثلا ناهار رو زیر درخت های حیاط با همراهی گربه های ناز، نوش جون کنی:)
امروز تو مسیری که به فروشگاه محل ختم میشد به این فکر می کردم که کاش قوانین جور دیگه ای بود.
میشد صبح به جای فکر کردن به اینکه کدوم شالم رو سر کنم، به این فکر کنم که امروز موهام رو ببندم یا باز بذارم، یا به جای انتخاب مانتو به فکر لباسی بودم که حالِ خوبمو بهتر کنه:)
میشد زندگی بهتر باشه،میشد اینجا بهشت باشه اگه بعضی چیزها نبود
درباره این سایت