همسر با دوستاش رفته باغ و من تنهام:(

بهتر که رفت، چون این چند روزه حوصله ی هیچکس و هیچ کاری رو ندارم. 

شاید عصری زنگ بزنم به دوست قدیمیم و باهاش برم بیرون، شایدم تنهایی برم.هنوز تصمیم نگرفتم.

به سرم میزنه پاشم برم پیش تیارا ولی خب راه دوره، حوصله ی این همه پشت فرمون نشستنم ندارم:(

کاش نزدیک تر بود، کاش شماها نزدیکم بودید، آخه این دوستم اصلا شبیه من نیست.

الان چی می کنم؟ با یه کاسه تخمه و یه عالمه لواشک نشستم پای تلویزیون و دارم "رگ خواب" میبینم و هی قربون صدقه ی لیلای حاتمیِ جان میرم*__*


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

برای کسب وکار وخودم خرید و فروش و رهن و اجاره اولین مرجع تخصصی پرندگان منقار کج در ایران فروش برگ مو دانلود آهنگ های جدید پاسدار و عاشق ولايت Erin آقا و خانوم میم مهاجرت