دلم برای دخترانه های وجودم تنگ شده

برای شیطنت های بی وقفه،

بیخیالی های هر روزه،

ناز و کرشمه های من و آینه

خنده های بلند و بی دلیل،

برای آن احساسات مهار نشدنی،

حالا اما،

دخترک حساس و نازک نارنجی درونم چه بی هوا این همه بزرگ شده!

چه قدی کشیده طاقتم !

ضرباهنگ قلبم چه آرام و منطقی میزند !

چه شیشه ای بودم روزی،

حالا اما به سخت شدن هم رضا نمیدهم !

به سنگ شدن می اندیشم،

اینگونه اطمینانش بیشتر است !

جای بستنی یخی های دوران کودکی ام را

قهوه های تلخ و پر سکوت امروز گرفته است!

این روزها لحن حرف هایم اینقدر جدی است 

که خودم هم از خودم حساب میبرم.

در اوج شادی هم قهقهه سر نمیدهم ! و تنها به لبخندی اکتفا می کنم !

چه پیشوند عجیبی است کلمه خانم !!!

همین که پیش اسمت می نشیند

تمامی سرخوشی و دلخوشی هایت را می گیرد

و به جایش وزنه وقار و متانت را 

روی شانه ات می گذارد!

نه اینکه تمامی این ها بد باشد،نه! 

فقط خداکند که وزنشان آنقدر سنگین نشود که دخترک حساس و شیرین درونم

زیر سنگینی آن بمیرد .

امروز شاید روز من نباشد، 

اما من همان دختر دیروزم ❤

______________________________________________

ممنون از همتون که تولدم رو تبریک گفتید:))

+شما هم تو عروسی حوصلتون سر میره؟ من اصلا حوصله ی عروسی رفتن ندارم،الانم اگه مجبور نبودم نمیومدم.

از بچگی از عروسی رفتن بیزار بودم

خو دوماد به عروس میرسه،عروسم به دوماد.این وسط من چرا خودمو خسته کنم خو؟!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مستر اهوازی بیم و امید Jim در جستجوی زمان از دست رفته محمد آذریان | IT man بابابرقی آموزش،سلامتی و شادابی در هنرستان ورزشی امام علی شهرکرد هر چی کی بخوای Kasesah cant بلیط قطار فدک